روزانه های  یک زن
روزانه های  یک زن

روزانه های یک زن

متولد 1363!

عکس العمل

من و همسرم از وجود یک دختر تو خانوادمون خیلی خوشحالیم و خوب به طبع اون فکر می کردیم که این خبر برای بقیه هم همین طوره!!! 

خوب صد البته که پدر و مادر و خواهر من خوشحال شدند و صمیمانه تبریک گفتند و لباسهای گل گلی برای دخترکمون خریدند. 

ولی ولی امان از قوم شوهر !!! وقتی که بهشون میگیم ، با بی تفاوتی میگن که ما میدونستیم دختره!!!!! و چون خودشون دو تا دختر بزرگتر از همسر بنده دارند میگن دختر با وفا است و مهربونه !!!!(بمیرم برای همسری که این همه خدماتش نادیده گرفته میشه !!!)و(و اینکه جالب اینجاست که مادرِ مادرشوهر بنده رو فرزند پسر نگهداری و مراقبت میکنه!!!!) خوب همه پول هاشون هم به پای دخترشون میریزن!!!  

خواهرشوهرها که برای هم میمیرن !!!  

برادرشون برای روز مبادا و دردسراست!!!! 

نمی دونم والا من نه عروس بدی بودم نه سرشون بازی درآوردم!!!  

پس چرا اینقدر بی مهر و محبت اند؟؟؟؟؟یعنی اگه دختر من پسر بود باز هم وضع به همین منوال بود؟!!!چه بی تفاوت !!! اینقدر سونوگرافیشون قوی بوده که از اول بارداری من میدونستند بچه امون دختره!؟؟؟؟ 

دلم رو خیلی شکوندند خیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی 

تبارک الله احسن الخالقین

دیروز دخترمون رو دیدیم:))))))))))) باباییش اینقدر دعا میکرد که خدایا یک دختر بهمون بده مثل مامانش  که خدا هم اجابت کرد و یک دختر خانم خوشگل به ما عطا  کرد. 

خدا رو هزاران مرتبه شکر که صحیح و سالم بود و امید زندگیمون بیشتر از قبل شد . دست هاش ، پاهاش ، سرش ، ستون فقراتش ..... همه و همه تو دل منه ، همشون از یه نطفه کوچیک سلولی درست شدن و دارن رشد می کنن و میشن آدمیزاد ، در آینده میشن من ، تو ، ..... خدایا این شگفت انگیزترین خلقتت رو تو دل من قرار دادی .من رو مادر کردی. بزرگترین محبتت رو به من عطا کردی و تو را شاکرم به خاطر این همه مهربانیت ، بزرگواریت که زبان من قاصر از وصف و شکر گزاریت. 

خدایا وقتی که یادم میافته چه عظمتی درون من داره رخ میده .... چه اتفاق بزرگی به دست قدرت تو داره به سرانجام میرسه اشک از چشام سرازیر میشه .... 

خدایا کمکمون کن که این امانتی که در رحم من قراردادی رو به خوبی تربیت کنیم و فرزند صالح و نورچشم و پیرو امامان باشه. 

 

دیشب از شوق خوابم نمیبرد... صبح زودتر از همیشه بلند شدم و نماز شکر خوندم .خدایا شکرت که همسرم همراه و دلگرم کننده منه . 

 

حالا دیگه میتونم برم برای دخترم پیراهن های گل گلی بخرم .دامن و تاپ و گل سر...... الهی من قربونش برم . خدایا شکرت شکر.......